تولد زندگی من...

یکشنبه سی تیر هزار و سیصد و نود و دو حدود ساعت سه بعد ازظهر  « پسر بابا » به دنیا آمد. 

 

در حالیکه زیر دستگاه اکسیژن بود و مادرش هنوز به هوش نیامده بود. 

 

بابا از شنیدن صحبتهای دکتر NICU به شدت نگران شد و پسر بابا در این بخش بستری شد  

 

تا تنفس طبیعی خود را شروع کند؛ حتی تا ساعت شش که مادرش با چشمانی نگران و گریان 

 

به بخش زایمان منتقل شد و تا آخر شب  هنوز هیچ تغییری در وضعیتش مشاهده نشد اما  

 

بسیاری این امیدواری را می دادند که این وضعیت بزودی برطرف می شود و پسر بابا نفسهای 

 

بابا رو قطع نمی کند. 

 

دیشب شبی بسیار بد برای بابا و مامان سپری شد به امید آنکه فردا صدای دلنشین گریه های 

 

فرزند خود را بشنوند. صدایی که دیگر زندگی آنهاست. 

 

پسر بابا ، نفس بکش! 

 

خدایا نفس منو قطع نکن!  

 

pessare baba

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

 

* ۱۲ رمضان ۱۴۲۳ قمری و     July  21  2013