این دو روز...

 

دو روز دیگر به امید خدا هدیه خداوند نصیب ما خواهد شد. 

 

دو روز گرم ... 

 

این روزهای آخر خیلی کند می گذرد و انتظار طاقت فرساست. 

 

و تو متولد ... تیرماه خواهی بود. 

 

دوست دارم تمام خوشبختیهای دنیا را نثار تو کنم تو پاره ای از وجود من هستی... 

 

همیشه جایگاه مادرت را رفیع و بلند بگیر... همین

آخرین روزهای انتظار

آخرین روزهای انتظار در حالی سپری می شود که ماه رمضان هم آغاز شده و روزه داری 

 

سختی انتظار را دو چندان می کند. 

 

این روزها مادرت بسیار نگران توست و هر هفته چندین بار برای انکه از سلامت تو اطمینان 

 

حاصل کند به دکتر مراجعه می کند . وقتی که ساکن و بی حرکت می شوی به هم می ریزد 

 

و با هر حرکت تو هرچند برایش دردناک باشد خوشحال و مشعوف می شود. 

 

پدر هم دلواپس امروز و فردای توست اینکه سالم و سلامت به دنیا بیایی و مادرت نیز سلامت  

 

باشد اما بیش از هرچیز نگران آینده توست که تو مرد مسوولیت پذیر و متعهدی خواهی شد  

 

یا مثل بسیاری از جوانان و نوجوانان این دوره بی خیال و بی مسوولیت خواهی بود.  

 

اما من همه سعی ام را خواهم کرد که تو را آنگونه که شایسته توست تربیت کنم و تو فردی 

 

خنثی و بی اثر نباشی و به امید خدا انسان موفق با اراده و سعادتمندی شوی.

از انتخاب

سلام عزیز بابا  

 

(این روزا حسابی بزرگ شدی و داری مامانو اذیت می کنی، اما این طبیعت زندگی هست 

 

و تو هیچ تقصیری نداری اما امیدوارم همیشه قدردان این همه سختی های مادرت باشی) 

 

 

امروز می خوام برات از "انتخاب" بنویسم، راهی که همه ما انسانها در زندگی همیشه با اون 

 

روبرو هستیم، زیرا خدا خواسته ما موجودی مختار باشیم و خودمون انتخاب کنیم که چه باشیم 

 

و چه کنیم، شاید بعضی چیزها به انتخاب ما نباشه مثلا ما نمی تونیم پدرومادرمون رو انتخاب  

 

کنیم اما می تونیم "دوست" "رشته تحصیلی" "همسر" و خیلی چیزای دیگه رو انتخاب کنیم 

 

و اینو بدونیم که خودمون مسوول انتخابمون هستیم و حتی می تونیم با انتخابهایی درست  

 

شرایطی رو که از دسترس ما خارج بوده تغییر بدیم. 

 

اما مهم تر از این انتخابهایی که گفتم ما باید بین خوبی و بدی انتخاب کنیم و اینکه فقط به دنبال 

 

دنیای زودگذر هستیم یا دنیا رو برای آخرت می خوایم, ما باید انتخاب کنیم که می خوایم 

 

بنده خدا باشیم یا بنده شیطان و دوست داریم به بهشت بریم یا جهنم انتخاب نهایی ما خواهد 

 

بود...

 

رشد و پیشرفت

"برای انسانهای بزرگ هیچ بن بستی وجود ندارد,چون همواره به خود می گویند : 

 

یا راهی می یابیم یا راهی می سازیم" 

  

 

پسرکم پیشرفت در سایه چهار چیز حاصل می شود: 

 

۱- داشتن هدف و تمرکز

 

۲-پشتکار و پیگیری 

 

۳-دانش و تجربه و ابتکار

 

۴-صبر و توکل و اعتماد بنفس 

 

در هر زمینه ای اگر به دنبال رشد هستی همه این موارد را در نظر داشته باش و  

 

به آنها همچون ستونهای یک ساختمان بنگر که هیچکدام بدون دیگری سودی ندارد. 

 

(الان وقت نماز است بعد از نماز بقیه مطلب را برایت می نویسم) 

 

...اگر بخواهم هرکدام ازین موارد را توضیح دهم به کتابها نیاز است اما ایمان دارم 

 

اکنون تو خود انقدر دارای کمالات شده ای که هر یک را به بهترین شکل تفسیر کنی. 

 

پس در پایان فقط به یک نکته بسنده می کنم که در راه پیشرفت حرکت تدریجی را  

 

مدنظر قرار دهی و هرگز به دنبال این نباشی که خیلی زود به نتیجه برسی حتی اگر 

 

کوشش زیادی بر آن نهاده باشی،آنها که به اوج پیشرفت رسیده اند آهسته و پیوسته 

 

گام برداشته اند به شرط آنکه حرکت به سوی مقصد باشد.

زنده باد ایران

امروز این مطلب رو برات می نویسم در حالی که قلبا شاد و خوشنودم همین الان تیم ایران 

 

با گلی که در کره جنوبی به این تیم زد به جام جهانی برزیل رفت و همه مردم ایران رو شاد 

 

 کرد .  

 

جمعه قبل هم مردم با شرکت در انتخابات و رایی که دادند ثابت کردند که چقدر نسبت به  

 

سرنوشت کشورشون حساس هستند و مردمی نیستند که گوشه ای بنشینند تا دیگران  

 

سرنوشت اونها رو رقم بزنند. 

 

امروز واقعا حس کردم ایران هر چقدر هم که دچار مشکلات باشه و هرقدر بهش خیانت 

 

 شده باشه باز هم در قلب ما جا داره و برای ما در اوج قله ها ست و در دنیا چیزی عزیزتر 

 

 از اون وجود نداره؛ 

 

امیدوارم همه ما مردم ایران در همه دوران ها به فکر آبادانی و سربلندی کشورمون باشیم!

از آزادی و آزاد اندیشی

هفته دیگه در ایران انتخابات برگزار می شه امروز تو آنقدر بزرگ شدی که معنی     

 انتخابات رو بفهمی من تمایلی ندارم تفکر و گرایش ذهنی خودم رو به تو القا کنم 

   

 اما اطمینان دارم که بینش تو از بینش من بازتر خواهد بود همانطور که بینش من 

  

از پدر یا پدربزرگم باز تر بود اما امیدوارم در زندگی دچار سطحی نگری یا تعصب    

نشوی و یا دیگران از باورهای ذهنی تو در جهت منافع خود سو استفاده نکنند. 

  

این مساله بسیار مهم است که آزاده باشی و آزاد بیندیشی.  . 

 

تاریخ ما مملو از مصائب و  سختی ها بوده است همیشه حاکمان خودکامه سرنوشت 

 

کشور و مردم مارا فدای قدرت طلبی ها و شهوت پرستی های خود کردند،سلسله ها  

  

پس از سلسله ها و پادشاهان پس از پادشاهان به قدرت رسیدند و مردم را پایمال 

  

جاه طلبی ها و بی لیاقتی های خود می کردند؛گاهی مرد بالیاقتی به حکومت می رسید  

 

و مردم چند صباحی به ارامشی نسبی دست می یافتند اما این روزگار خوش دیری  

 

نمی پایید و حاکمی دیگر روزگاری سیاه بر مردم رقم می زد .    

از آن سو بیگانگان همواره چشم طمع به ثروتهای بی همتای این سرزمین داشتند و    

از زمان اسکندر تا اعراب،مغول ها و بعد استعمارگران اروپایی  از بی کفایتی  

 

حاکمان بهره برده و بر سرزمین و ناموس و ثروتهای ما دست یافتند و سالها و  

 

قرنها ما را به عقب راندند؛ اما در این قرنهای سیاه نوری بر این سرزمین تابید 

 

و مردم ایران از زمان مشروطه کمی بیدار شدند و تلاش کردند تا بر سرنوشت  

 

خود حاکم شوند اما باز هم نتوانستد به این هدف دست یابند. 

 

نام و عنوان حاکمان مستبد تغییر یافت و ظواهر دموکراسی برپا شد اما شیوه و 

 

روش آنها تغییری نکرد ، آنها باز هم بر کشتی جهل مردم سوار بودند و به نام  

 

روشنگری آن را به هر گوشه تاریکی کشاندند زیرا می دانستند زمانی که ملتی 

 

واقعا آگاه و بیدار شود تن به ظلم و ذلت نمی دهد و نمی توان با مسخ حقایق بر 

 

او چیره شد.    

 

فرزندم امیدوارم روزگاری که تو در آن زندگی می کنی روزگار آزادی، رشد 

 

سعادت و آرامش باشدو حکومتی بر ایران حاکم باشد که منافع ایران را فدای 

 

هیچ چیز دیگر نکند. آن چنان که در روزگار ما بسیاری از ثروتهای ما به  

 

تاراج بی تدبیری های حاکمان ظالم و فاسد و بی لیاقت رفت و ما هرگاه  

 

خواستیم حقی را بگوییم با چماق سرکوب روبرو شدیم.  

دو روز

 

« زمانه دو روز است: روزی با تو و به نفع توست و دیگر روز بر تو و علیه تو ؛ اگر با توباشد  

 

سرمست مشو و اگر بر تو باشد (دلگیر و دلتنگ مباش و) صبر کن .» 

 

هر زمان که در زندگی دچار غرور شدی به سرآغازت و هرگاه گرفتار طمع و آز شدی 

 

به سرانجامت که فنا و نیستی ست بیندیش. 

 

هرگاه دچار یاس شدی و به بن بست رسیدی بیندیش که خداوند همیشه راه گریزی برایت 

 

نهاده است تنها باید آن را پیدا کنی و از آن بگذری... 

 

هر گاه گناهی در نظرت کوچک آمد به بزرگی خدایی بنگر که درحضورش گناه می کنی. 

 

هرگاه بسیار تنها شدی بیشتر خدا را یاد کن زیرا بیشتر به او نزدیک شده ای.   

 

و هرگز به دنبال رضایت دیگران نباش اگر رضای خدا در آن نباشد زیرا مردم از تو چیزی را  

 

می طلبند که به میل خودشان باشد، مادامی که به میل آنها رفتار کنی تو را تحسین  

 

می کنند  و زمانی که ذره ای به میل آنها رفتار نکنی گویی که از ابتدا با تو دشمن بوده اند. 

 

اما خداست که همیشه از تو آنچه را می خواهد که به نفع توست.

 

 

 

 

گنجهای جاویدان

از ثروتهای دنیا هرچه طلب کنی و از خوشی ها و کامیابی ها همه نزد اوست و باقی 

 

همه فانی ست پس اگر طالب دنیایی جز از او نخواه که جز پشیمانی و تهیدستی 

 

هیچ نصیبت نخواهد شد. 

 

و کجا خواهی یافت چنین معامله سودمندی که سالم زندگی کنی و از نعمتهای  دنیا 

 

بهره مند شوی و به رشد و پیشرفت و تعالی برسی و در آخرت به بهشت و دیدار  

 

پرودگار نائل آیی؛ که من هرچه جستجو کردم در جهان دادوستدی سودمند تر نیافتم.  

 

...

 

 هرچند سعادت حقیقی چیز دیگریست که تنها نصیب شکرگذاران خواهد شد.

از ما

این روزها حرفهای زیادی برای گفتن ندارم،شاید حوصله ای نیست عزیزکم که روزگار 

 

کمی نامساعد است و مردمان نامهربان اما خدا همیشه همان خدای رحمتگر مهربان 

 

است. 

 

تو حالا برای خودت مردی شده ای، روح داری، و یک انسان کامل هستی... 

 

تکان می خوری و حسابی مادرت را اذیت می کنی انقدر که که گاهی من حرکتت را 

 

روی شکم مامان می بینم و هر دو شکر می کنیم که تو سالم هستی. 

 

ما در حدود یک ماهی ست که اسباب کشی کرده ایم و از خانه باباجون جواد به  

 

خانه باباجون عنایت امدیم و این اولین اسباب کشی زندگی ما بود و خیلی برامون 

 

سخت و مشکل بود مخصوصا واسه مامانت،اما خدا رو شکر به هر ترتیب تموم شد  

 

و حالا دیگه داریم کم کم آماده میشیم تا یه مسافر عزیز و دوست داشتنی از راه برسه 

 

و « مهرشاد بابا و مامان » بشه...

از ما

در میان نوشته ها گاهی از خودمان برایت می نویسم از خودم و مادرت و از دیگر نزدیکان. 

 

تقریبا همه در فامیل در انتظار تولد اولین نوهء دو خانواده هستند واقعا خوش به حالت 

 

چون مورد توجه همه هستی و همیشه عزیز همه خواهی بود. 

 

این روزها حال مادرت زیاد خوب نیست اکثرا حالت تهوع دارد و بی حال است ، البته اینها  

 

طبیعت دوران بارداری ست. اما امیدوارم تو هرگز فراموش نکنی که مادرت برای تو چه مشقتی  

 

را تحمل می کند؛ او حتی به خاطر تولد تو از کار ده ساله اش استعفا داده تا تو را ذرآرامش  

 

کامل به دنیا آورده و بزرگ کند. 

 

البته اینها همه به خاطر توست که زیباترین و بهترین اتفاق زندگی ما  هستی!