اولین حمام با بابا

امروز اولین بار مبین با بابا به حمام رفت و کلی خوش گذروند و

آب بازی کرد.

این روزا بابا امتحانات پایان ترم ارشد داره و اکثرا خونه هست و

بانک نمیره و داره درس می خونه.

مبین دیگه حسابی شیطون شده و می تونه خودش در هال و

ماشین رو باز کنه و از صندلی بره بالا و روش بشینه.

تقریبا دیگه بی خیال ممه شده و خوب غذا می خوره

اما تو حرف زدت تنبله و هنوز کلمات رو نصفه نیمه میگه