آخرین روزهای انتظار در حالی سپری می شود که ماه رمضان هم آغاز شده و روزه داری
سختی انتظار را دو چندان می کند.
این روزها مادرت بسیار نگران توست و هر هفته چندین بار برای انکه از سلامت تو اطمینان
حاصل کند به دکتر مراجعه می کند . وقتی که ساکن و بی حرکت می شوی به هم می ریزد
و با هر حرکت تو هرچند برایش دردناک باشد خوشحال و مشعوف می شود.
پدر هم دلواپس امروز و فردای توست اینکه سالم و سلامت به دنیا بیایی و مادرت نیز سلامت
باشد اما بیش از هرچیز نگران آینده توست که تو مرد مسوولیت پذیر و متعهدی خواهی شد
یا مثل بسیاری از جوانان و نوجوانان این دوره بی خیال و بی مسوولیت خواهی بود.
اما من همه سعی ام را خواهم کرد که تو را آنگونه که شایسته توست تربیت کنم و تو فردی
خنثی و بی اثر نباشی و به امید خدا انسان موفق با اراده و سعادتمندی شوی.